سرگردان در هستی



یکشنبه ساعت دو بعد از ظهر چهار سال زندگی و خاطره بعلاوه یه تیکه از قلبم رو جا گذاشتم
جا گذاشتم و برگشتم به همون نقطه ای که تو هیجده سالگی داشتم.
حالا من همون دختر پیش دانشگاهیم که داداشش بهش گف اگر دانشگاه قبول نشی سرنوشتت اینه که تهش شوهر کنی!
این بار سختتر.خیلی سختتر.من دیگه نه هیجده سالمه و نه اونقدر بی تجربه ام.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

خرید اینترنتی سراي دانش ♻️✔اندرویدکده✔♻️ northdecor آسانسور الکترو صنعت Rachael Jen